ماهکماهک، تا این لحظه: 13 سال و 6 ماه و 13 روز سن داره

ماهک

شعر

یه توپ دارم قل قلیه                   سرخ و سفید و آبیه  میزنم زمین هوا میره                   نمیدونی تا کجا میره من این توپ و نداشتم                 مشقام و خوب نوشتم   باباجونم عیدی داد                      یه توپ قل قلی داد  هوراااااااااااااااااااااااااااااااااا   ...
13 مرداد 1390

بچه ها قصه

مورچه شکمو    روزی روزگاری ، يک مورچه برای جمع کردن دانه هاي جو از از راهي عبور مي کرد که نزديک کندوي عسل رسيد. از بوي عسل دهانش آب افتاد ولي کندو بر بالاي سنگ بزرگی قرار داشت. مورچه هر چه سعي کرد از ديواره سنگي بالا رود و به کندو برسد نشد که نشد. دست و پايش ليز مي خورد و مي افتاد. هوس عسل او را به صدا درآورد و فرياد زد:«اي مردم، من عسل مي خواهم، اگر يک جوانمرد پيدا شود و مرا به کندوي عسل برساند يک دانه جو به او پاداش مي دهم.» يک مورچه بالدار در هوا پرواز مي کرد. صداي مورچه را شنيد و به او گفت:«نبادا بروي ... کندو خيلي خطر دارد!» مورچه گفت:«نگران نباش، من مي دانم که چه بايد کرد.&r...
12 مرداد 1390
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به ماهک می باشد